پژوهشگران داخلی بررسی كردند
كیفیت زندگی زناشویی تا چه اندازه در فرزندآوری نقش دارد؟
مطب نما: پژوهشگران داخلی با هدف بررسی تاثیر كیفیت زندگی زناشویی بر قصد فرزندآوری به تاثیر كیفیت زندگی زناشویی بر تعداد فرزندان قصد شده و همین طور قصد داشتن فرزند(دیگر) پرداخته اند.
به گزارش مطب نما به نقل از ایسنا، كاهش باروری در دهه های اخیر پیوند نزدیكی با عوامل ساختاری و نوسازی، تحولات خانواده، تغییر ارزش فرزند، تغییر الگوهای فرزندآوری، تولید و گسترش برنامه های تنظیم خانواده، بهبود موقعیت زنان و افزایش استقلال زنان، عوامل اقتصادی و خاصیت های فردی مانند سن و پیشرفت تحصیلی داشته است.
در تبیین عوامل موثر بر فرزندآوری مطالعات پیشین عموما بر متغیرهای ساختاری و یا به موقعیت و نگرش های زنان و گاهی مردان متمركز بوده است. در صورتیكه از آنجائیكه تصمیم گیری برای فرزندآوری امری زوجی است نه فردی، می بایست تاثیر روابط میان همسران بر فرزندآوری نیز مورد توجه قرار بگیرد.
محققان در مطالعه زیر تلاش كردند به این پرسش پاسخ دهند كه آیا میان كیفیت زندگی زناشویی و قصد فرزندآوری رابطه ای برقرار است یا خیر؟
در پژوهشی كه درباب " بررسی تاثیر كیفیت زندگی زناشویی بر قصد فرزندآوری " توسط تیم پژوهشگران متشكل از فاطمه مدیری(دانشیار جامعه شناسی، گروه مطالعات خانواده) و محمود قاضی طباطبایی( استاد گروه جمعیت شناسی) با جامعه آماری زنان و مردان متاهل شهر تهران و ۱۲۳۲ نمونه كه زن در خانواده آنها زیر ۴۹ سال و بارور بوده، به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انجام شده، آمده است: « تعداد فرزندان قصد شده در افرادی كه كیفیت زندگی زناشویی پایین تری دارند، كمتر است ولیكن بعد مثبت كیفیت زندگی زناشویی در افراد بدون فرزند و در افراد تك فرزند بر قصد داشتن فرزند(دیگر) اثر معنادار داشته و در افراد با دو فرزند بیشتر، تاثیر معناداری نداشته است.»
در این پژوهش آمده است: « برخی مطالعات نشان می دهند، فرزندآوری عقلانی نبوده و احساسی و عاطفی است ولیكن در مقابل، مطالعات مختلفی بر عقلانی بودن فرزندآوری صحه می گذارد. فرزندآوری یكی از پیچیده ترین تصمیمات زوجین است و همسران در این تصمیم گیری به نگهداری از كودك برای طولانی مدت و چگونگی محیطی كه فرزند در آن رشد می كند، فكر می كنند.»
در این پژوهش پژوهشگران می گویند: « بالاترین نرخ فرزندآوری نه در بین زوج های خیلی بدون مشكل اتفاق می افتد، نه در بین كسانی كه كیفیت زناشویی بالایی دارند و نه در كسانی كه كیفیت زناشویی خیلی پایینی دارند. بانوانی كه سطح متوسط كیفیت روابط زناشویی را گزارش می كنند، بیشتر محتمل است كه فرزند(دیگر) بخواهند و مردان با سطح متوسط و بالا بیشتر محتمل است كه فرزند دوم را داشته باشند. همین طور ادراك زنان از كیفیت زندگی زناشویی بر تولد نخستین فرزند اثر دارد و ادراك زنان و مردان بر تولد دوم اثرگذار می باشد.»
در ادامه این پژوهش مبحث "فرزندآوری" در سه دسته كلی خلاصه شده است: « گاهی فرزندآوری در حضور مولفه های پایداری زندگی زناشویی به وقوع می پیوندد. بخشی دیگر قائل به این نكته است كه در افرادی كه احتمال طلاق وجود دارد، افراد از فرزندآوری بعنوان یك استراتژی در امتداد تحكیم روابط زناشویی استفاده می نمایند و بخش دیگر از مطالعات نیز نشان داده كه اگر روابط زناشویی در حد متوسط باشد، فرزندآوری با احتمال بیشتری به وقوع خواهد پیوست و افرادی كه به دو سر طیف نزدیك تر هستند كمتر فرزند به دنیا می آورند.»
در نتایج این پژوهش آمده است: «كیفیت زندگی زناشویی در حضور متغیرهای اقتصادی اجتماعی اثرگذار بر تعداد فرزندان قصد شده اثرگذاری معناداری ندارد. به عبارت دیگر بااینكه كیفیت زندگی زناشویی بالاتر با قصد فرزندآوری هم راه است ولیكن هرچه كیفیت زندگی زناشویی بالاتر باشد، افراد تعداد فرزند بیشتری نمی خواهند. در تعداد فرزندان خواسته شده تاثیر متغیرهای تحصیلات، درآمد و سن بیشتر از كیفیت زندگی زناشویی است. به تعبیر دیگر هرچه كیفیت زندگی زناشویی بالاتر باشد افراد متاهل در شهر تهران فرزندان بیشتری می خواهند اما تاثیر تحصیلات، درآمد و سن بیشتر از روابط میان همسران بر فرزندآوری اثرگذار می باشد.»
این پژوهش در شماره دوازدهم جامعه شناسی نهادهای اجتماعی منتظر شده است.
منبع: مطب نما
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب